سفارش تبلیغ
صبا ویژن

قالب وبلاگ

قالب پارسی بلاگ

بازی آنلاین

آپلود سنتر

آپلود عکس

برگ بلاگ

صفحه نخست

ایمیل ما

آرشیو مطالب

لینک آر اس اس

عناوین مطالب وبلاگ

پروفایل مدیر وبلاگ

طراح قالب

:: صفحه نخست
::
ایمیل ما
::
آرشیو مطالب
::
پروفایل مدیر وبلاگ
::
لینک آر اس اس
::
عناوین مطالب وبلاگ
::
طراح قالب


نویسندگان :
::

آمار بازدید :

:: تعداد بازدیدها:
:: کاربر: Admin







پیام مدیریت وبلاگ : با سلام خدمت شما بازدیدکننده گرامی ، به وبلاگ من خوش آمدید .لطفا برای هرچه بهتر شدن مطالب این وبلاگ ، ما را از نظرات و پیشنهادات خود آگاه سازید و به ما در بهتر شدن کیفیت مطالب وبلاگ کمک کنید .


اشعار غدیری

اشعار غدیریه و ولایت امیر المؤمنین علی علیه السلام

عرش بر دوش غدیر

در روز غدیر ، عقل اول‏ *** آن مظهر حق ، نبى مرسل

چون عرش تو را کشید بر دوش‏ *** آنگاه گشود لعل خاموش

فرمود که این خجسته منظر *** بر خلق پس از من است رهبر

بر دامن او هر آن که زد دست‏ *** چون ذره به آفتاب پیوست

***************************************************************************************

تنها در غدیر ! !

دشت غوغا بود ، غوغا بود ، غوغا در غدیر *** موج می‏زد سیل مردم مثل دریا در غدیر

در شکوه کاروان آن روز با آهنگ زنگ‏ *** بی‏گمان بارى رقم می‏خورد فردا در غدیر

اى فراموشان باطل سر به پایین افکنید *** چون پیغمبر دست حق را برد بالا در غدیر

حیف اما کاروان منزل به منزل می‏گذشت‏ *** کاروان می‏رفت و حق می‏ماند تنها در غدیر ! !

***************************************************************************************

شیعه جوشیده‏ست از غدیر

جلوه‏گر شد بار دیگر طور سینا در غدیر *** ریخت از خم ولایت می به مینا در غدیر

رودها با یکدگر پیوست کم‏کم سیل شد *** موج می‏زد سیل مردم مثل دریا در غدیر

هدیه جبریل بود « الیوم اکملت لکم » *** وحى آمد در مبارک باد مولى در غدیر

با وجود فیض « اتممت علیکم نعمتى » *** از نزول وحى غوغا بود غوغا در غدیر

بر سر دست نبى هر کس على را دید گفت‏ *** آفتاب و ماه زیبا بود زیبا در غدیر

بر لبش گلواژه « من کنت مولا » تا نشست‏ *** گلبن پاک ولایت شد شکوفا در غدیر

« برکه خورشید » در تاریخ نامی آشناست‏ *** شیعه جوشیده‏ست از آن تاریخ آنجا در غدیر

گرچه در آن لحظه شیرین کسى باور نداشت‏ *** می‏توان انکار دریا کرد حتى در غدیر

باغبان وحى می‏دانست از روز نخست‏ *** عمر کوتاهى‏ست در لبخند گلها در غدیر

دیده‏ها در حسرت یک قطره از آن چشمه ماند *** این زلال معرفت خشکید آیا در غدیر ؟

دل درون سینه‏ها در تاب و تب بود اى دریغ‏ *** کس نمی‏داند چه حالى داشت زهرا در غدیر

***************************************************************************************

سلام بر غدیر ، باب رحمت

باز تابید از افق روز درخشان غدیر *** شد فضا سرشار عطر گل ز بستان غدیر

موج زد دریاى رحمت در بیابان غدیر *** چشمه‏هاى نور جارى شد ز دامان غدیر

شد غدیر خم تجلیگاه انوار خدا *** تا در آنجا جلوه‏گر شد نور مصباح الهدى

آفرینش را بود بر سوى آن سامان نگاه‏ *** ما سوى الله منتظر تا چیست فرمان اله

ناگهان ختم رسل آن آفتاب دین پناه‏ *** برفراز دست می‏گیرد على را همچو ماه

تا شناساند به مردم آن ولى الله را *** وال من والاه خواند ، عاد من عاداه را

اى غدیر خم که هستى روز بیعت با امام‏ *** بر تو اى روز امامت از همه امت سلام

از تو محکم شد شریعت و ز تو نعمت شد تمام‏ *** ما بیاد آن مبارک روز و آن زیبا پیام

از ولاى مرتضى دل را چراغان می‏کنیم *** با على بار دگر تجدید پیمان می‏کنیم

خط سرخى کز غدیر خم پیمبر باز کرد *** باب رحمت را ز اول تا به آخر باز کرد

بر جهان ما سوى حق راه دیگر باز کرد *** از بهشت آرزوها بر بشر در باز کرد

از غدیر خم کمال شرع پیغمبر شده است *** مهر این فرمان بخون محسن و اصغر شده است

این خدائى روز ، بر شیر خدا تبریک باد *** بر تمام انبیا و اولیا تبریک باد

یا امام العصر این شادى تو را تبریک باد *** چهارده قرن امامت بر شما تبریک باد

سینه‏ها از داغ هجران داغدارت تا به کى *** چون « مؤید » شیعیان در انتظارت تا به کى

***************************************************************************************

غدیر نقش ولاى على به سینه ما

غدیر عید همه عمر با على بودن‏ *** غدیر آینه‏دار على ولى الله ست

غدیر حاصل تبلیغ انبیا همه عمر *** غدیر نقش ولاى على به سینه ماست

غدیر یک سند زنده ، یک حقیقت محض *** غدیر از دل تنگ رسول عقده گشاست

غدیر صفحه تاریخ وال من والاه‏ *** غدیر آیه توبیخ عاد من عاد است

هنوز لاله « اکملت دینکم » روید ***هنوز طوطى « اتممت نعمتى » گویاست

هنوز خواجه لولاک را نداست بلند *** که هر که را که پیمبر منم ، على مولاست

بگو که خصم شود منکر غدیر ، چه باک‏ *** که آفتاب ، به هر سو نظر کنى پیداست

چو عمر صاعقه کوتاه باد دورانش‏ *** خلافتى که دوامش به کشتن زهراست

***************************************************************************************

آن روز فرشته در سماء گل می ریخت           پیوسته ز عرش کبریا گل می ریخت

با خطبه خورشیدی خود ختم رسل              در پای علی مرتضی گل می ریخت

***************************************************************************************

آغاز بهار خرم ایمان بود                                     هنگام شکفتن گل قرآن بود

پیوسته نبی سه روز در خم کارش                     از خلق خدا گرفتن پیمان بود

***************************************************************************************

گلسوره نور و هل اتی هر دو یکی است                یاسین حکیم و انبیاء هر دو یکی است

از قول احد احمد مرسل فرمود                            قرآن و علی مرتضی هر دو یکی است

***************************************************************************************

 



کلمات کلیدی :

:: برچسب‌ها:

نوشته شده توسط زینب عقابی در 92/7/21:: 9:51 صبح


::




::



:: قالب
::
قالب پارسی بلاگ

:: ترخون
محسن نصیری(هامون) *من اهل اینجا نیستم*

:: قالب
::
قالب پارسی بلاگ

::
:: قالب
::
قالب پارسی بلاگ



::

صفحه نخست | ایمیل ما | آرشیو مطالب | لینک آر اس اس | عناوین مطالب وبلاگ |پروفایل مدیر وبلاگ | طراح قالب

Powered By ParsiBlog.Com Copyright © 2009 by
Design By : wWw.temkade.com